هنگامی که عشق در دام یکنواختی می افتد

      " منتظر حادثه باش "

بزرگترین ارزوی من این است که :

                  افکار و احساس خدا را بدانم ....

اغلب ما با خود بیگانه ایم

       نمی دانیم که هستیم

                 و از سایر بیگانگانی

                        که نمی دانند ....

                             چه کسی هستند

                                      می خواهیم که ...

                                             ما را دوست بدارند !

دلهای ما نیز برای خودشان ذهنی دارند

                        که گاه بهتر از عقل می اندیشد...!

فاصله ها همیشه نشان دوری نیست

                         گاهی ....فرصتیه واسه بهم رسیدن ..!

گاهی می بایست کوله بار مشکلات زندگی را زمین بگذاری!

باور این موضوع که یک انسان می تواند

خودش را با نداشته هایش بپذیرد

بسیار سخت است !

دوستت دارم  تو  می خواهی مرا

       باز می ترسم نمی دانم  چرا  ؟

           می ترسم شبی طوفان شود

               ساحل  امید من   ویران  شود

                  غرق شوم در دریای  چشمان تو

                     بسوزم همچو شمع میان دستان تو

عمر ادمی مانند  " عطر " است

می پرد 

قدرش را باید دانست !

گاهی اوقات  عشق  از همان مسیری

قلبت را مال خود می کند که تو

فکر می کنی ان مسیر

کاملا برهوت است !

مراقب شکل گیری ابرهای طوفان زا در دوستی باشیم !

بی شک خداوند نیاز ما را به

پیوند با گذشته درک کرده که

خاطرات را

به  ما  ارزانی داشته است !

تصمیم گرفتن برای داشتن فرزند

یعنی تصمیم بر اینکه

همیشه قلبتان

بیرون از  جسمتان

به تپش  ادامه دهد !

چو رهگذر ......

از باغچه ی خلوت من .. مگذر !

من عشق را .....

روی پلکهای شب می بینم

که از شوق سحر

ارام ارام بسته و .....

سپیده دم پایان می گیرد !

همیشه نمی توانیم .....

اینده را برای نسل جوانمان بسازیم....

امامی توانیم .....

جوانهایمان را برای اینده بسازیم !

وقتی عشق و مهارت در هم می امیزند...

منتظر خلق یک شاهکار باش ...!

چطور می توان به حسرت های دل گفت ...که :

حسابها درست از اب در نیامد !

 "   معمای ازار دادن   "   

کسانی که دوستشان داریم...

لا ینحل نیست ...!

مشکلات فرصت هایی هستند ..با لباس کار

بازتاب قضاوت ما در مورد خودمان در

اعمال و رفتار ما منعکس می شود !

در بیشه ی سکوتم نجوایی لانه کرده !

زندگی با عشق هرگز تیره نیست !

ما  در  شناخت انسان های دیگر

محدود به این هستیم که..

 تا چه حد خودمان را می شناسیم !

شما می توانید با چیزی  بیست سال کار کنید و

با ارزش بیست ساله ای از ان جدا شوید

ویا ....می توانید تجربه ای را بیست بار

تکرار و سپس از ان جدا شوید ..!!

"  منطق  "   را احساس به انسان اموخته است !

ممکن است ما در"  تمام عمر "

هرگز موفق نشویم ..........

خودمان را  درست  بشناسیم !

  "  پیچک  غمت  "   به دیوار دلم تکیه کرده  !

ما مردم را به دلیل کارهای خوبی که

برایمان کرده اند دوست نمی داریم......

بلکه برای کارهای خوبی که ما برایشان

انجام داده ایم ....دوست می داریم .....

بزرگترین نشانه ی بلوغ اینست که :

به مرحله ای از زندگی برسیم که خود را در اغوش گرفته..

توانها و ناتواناییهای خود را بپذیریم  !

مردم   عوض می شوند ...

ولی  هیچ گاه به یکدیگر نمی گویند !

فرهنگ ما  ...پس از قرنها .....

از تحریم نانوشته ی گریه کردن مردان دست برداشته !

هرکسی فکر می کنه ...فکرش حقیقت محضه !

وقتی انسانی

گناه شکستهای خویش را

به گردن دیگران می اندازد

خوبست افتخار

موقعیتهایش را هم به انان بدهد !

هنگامی که عشق را تجربه می کنیم

درمی یابیم که

با از دست دادنش چه چیزی را از دست داده ایم !

خوشا ان که به  "  نفس زیستن  " اندیشد!

عمر با قافله ی

شک ویقین می گذرد

خاطر انباشته از

خاطره و قصه و باد

من برانیم  تو  بر ان

زرف چو بینی همه هیچ

کودکانیم و به افسانه و افسونی شاد

من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد اهنگ است

بیا رهتوشه برداریم  قدم  در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم اسمان هر کجا ایا همین رنگ است ؟     

نیک نامی را بزرگان عمر دیگر خوانده اند !

یاد بگیریم الگوهای زندگیمان را با دقت انتخاب کنیم !